هنرهای تجسمی در معماری داخلی در گذر زمان
- 14 دی 99
معماری داخلی ایران از قدیمی ترین دوران تا کنون همواره با تزیین و عناصری از سایر هنرها همراه بوده است و تنها در زمانی کوتاه پس از ورود اسلام به ایران بناها بدون آن می باشند. از سده های دوم و سوم هجری گج بری و آجرکاری به تدریج رایج می شود که در عصر سلاجقه این شیوه به اوج خود می رسد. در این میان بناهای تاریخی از جمله کهن ترین و جامع ترین دایره المعارف نقش مایه ها می باشند. مساجد، بقعه ها، آرامگاه ها و کلیساها در ایران را می توان جولانگاه هایی دانست در جهت خودنمایی هر چه بیشتر هنرمند ایرانی در مصور نمودن مفاهیم والا. به کار گیری آرایه های گیاهی، هندسی و حیوانی از این نمونه هاست.
بناهای تاریخی ایران به ویژه در زمینه آرایه ها و عناصر وابسته به هنرهای تجسمی آن، دارای ویژگی های ارزشمند و بایسته ای است که درباره زیبایی، کارکرد، هماهنگی و دیگر ویژگی های آن ها، بارها به تفضیل گفته و نوشته شده است. با این همه، تجلیل از معماری شکوهمند گذشته، بیشتر در قالب نوشته و سخن بوده و کمتر از ویژگی های ارزشمند این آثار، استفاده بهینه شده است.
آرایه های معماری و سایر عناصر وابسته به هنرهای تجسمی، همیشه بخشی تفکیک ناپذیر از معماری گذشته ایران، و یکی از راهکارهای پیشینیان، برای غلبه بر طبیعت خشک و عاری از رنگ ایران بوده است. معماری ایرانی از دیرباز، در زمینه ی آرایه ها دارای ویژگی های ارزشمندی بوده که در هر عصر و دوره، عرصه حضور توانمندی های هنرمندان بوده است. گچ بری، کاشیکاری، نقاشی گل بری،آجرکاری، هنرهای چوبی و…در قالب نقوش اسلیمی،گیاهی، هندسی، حیوانی و انسانی ، بناهای ایران را آراسته می نمودند.
توجه به تلفیق هنرهای تجسمی و معماری داخلی که در اعصار گذشته استفاده می شد بدست فراموشی سپرده شده است. یکی از هنرهایی که بسیار در معماری گذشته ایران به چشم می خورد، معماری و تزیینات وابسته به آن است. در واقع مطالعه پیرامون مباحث حائز اهمیت، در معماری داخلی ایران روشن ساخت که تعدادی از عناصر مهم در معماری گذشته که از دست رفته اند، که قابلیت بررسی داشته اند.
پیوند بین معماری و سایر هنرهای تجسمی موجبات غنی شدن معماری داخلی، یکپارچکی فضا و عناصر، افزایش زیبایی و بسیاری دیگر را فراهم می کرد. به عبارت دیگر، دستیابی به اهدافی همچون کارکرد مناسب، زیبایی بصری و تأثیر محیطی و روانی مؤثر و مثبت در طراحی داخلی، مستلزم استفاده هماهنگ، منسجم، معنی دار و زیبا از عناصر طراحی است. تجلی هنرهای تجسمی در عناصر ثابت معماری هویتی خاص به فضاهای داخلی می بخشید. به طور مثال همواره تالارها و اتاق هایی با نام آینه و غیره وجود داشته. تجلی این هنرها به عنوان عضوی در عناصر ثابت معماری داخلی که هویتی خاص به فضا می بخشد، براستی حائز اهمیت است.
در بازه ای از زمان که کوتاه هم نبوده است، نقوش با ماهیتی غیر معماری و بر مبنای هنر رایج در بعد مکان و زمان و با لحاظ پارامترهای دیگر وارد فضاهای معماری می شدند و روح و هویتی خاص به فضا می بخشیدند. متاسفانه امروزه شاهد ترکیب های بیگانه و بی محتوا در این راستا در معماری ایران هستیم. شایسته است تا هنر هر دوره، ویژگی های خاص و منحصر به فرد خود را دارا باشد. چنانچه در آسیب شناسی و راهکارهای احتمالی گفته شد، بهره گیری از هنرهای تجسمی و آرایه های موجود در معماری ایرانی به صورتی نمادین و شخصیت بخش در عناصر ثابت معماری داخلی می تواند فتح بابی در اصلاح روند حاضر باشد.
آرایه های معماری که از گذشته به دست ما رسیده، گنجینه ارزشمندی هستند که می توان با تعمق در آنها برداشتی منطقی، آزاد و کارکردی از آنان داشت. تقسیمات مبتنی بر ریاضی، قواعد هندسی، اصول زیبایی شناسی، کارکرد و مفاهیم مستتر در این آرایه ها قابلیت برداشت دارند. تجریدی که در پیوسته در تزیینات وابسته به معماری ایران جاری بوده، همیشه مانع از آن بوده که آرایه های معماری ایرانی از جذابیت رازآلوده بودن خود خارج شوند و حتی در اصول زیبایی شناسانه امروزین، ابهام بر کیفیت و غنای یک اثر هنری می افزاید.